سخت پوست اثری دربارهی پدر است، دربارهی رفت و بازگشتهای مکرر پدر، دربارهی بارانی که بند نمیآید و عکسهایی که از حافظه نمیرود. کتاب با بارانی سیلآسا در شمال ایران آغاز میشود، بارانی که باعث میشود خاک رم کند و گورستانی را پس بدهد، از جمله قبر «داوود» را، پدر راوی داستان، که سرنوشتش به اشکال گوناگون با آب گره خورده است. این اتفاق داستان را جان میبخشد، زمان باز میگردد و با مردی همراه میشویم که عادتهای عجیب و بازگشتهای مدام دارد.